شهر نایین-shahrenaein

شهر نایین-shahrenaein

معرفی آثار باستانی،مکانهای دیدنی و جاذبه های گردشگری شهر تاریخی نایین
شهر نایین-shahrenaein

شهر نایین-shahrenaein

معرفی آثار باستانی،مکانهای دیدنی و جاذبه های گردشگری شهر تاریخی نایین

شهید دکتر شمس الدین حسینی نایینی

 

شهیددکترشمس الدین حسینی نایینی درسال 1312 درسلطان نصیر نایین دریک خانواده مذهبی به دنیا آمد.

دکتر شمس الدین حسینی نایینیوی درسن 4سالگی ازداشتن پدرمحروم گردید ونزد مادربزرگش پرورش یافت.ازکودکی طعم رنج راچشید ودرمیان مردم محروم زیست وازنزدیک با درد های مردم ستمدیده ومستضعف آشنا بود . وی مدتی ازدوران تحصیل را دراصفهان بود وسپس درمدرسه صدر به کسب معارف اسلامی پرداخت .ادبیات را نزد حاج احمد آقا یکی از فضلای حوزه آموخت ودر محضر درس مرحوم حاج سید محمد حسین عالم نجف آبادی وآیت ا... زنجانی حاضرمی شد.

شهید دکتر حسینی درس تفسیر ونهج البلاغه را ازمحضر زاهد بزرگ حاج میرزاعلی شیرازی آموخت وپس از پایان دوره مقدمات وسطوح برای تکمیل معلومات ابتدا به قم وسپس به تهران رفت وازمحضر آیات عظام طالقانی ،حائری ،شهید مطهری وراشد کسب تجربه کرد.وموفق به اخذ درجه لیسانس از دانشگاه الهیات ومعارف اسلامی شد .

وی سپس درهمان دانشگاه فوق لیسانس گرفت وپایان نامه تحصیلی خود را تحت عنوان جهاد در راه اسلام نگاشت وبرای تکمیل معلومات خود بار سفر بست ودرکشور هندوستان دردانشگاه اسلامی علیگره که از بزرگترین دانشگاه های جهان اسلام است تحت نظر فیلسوف محقق استاد کلب عا بد رساله دکترای خودش را تحت عنوان فلسفه دعا و مقایسه دعای اسلام با سایر ادیان نگاشت.

شهید حسینی درهمان هنگام که مشغول تحقیق بود به تدریس می پرداخت و مدتها در دبیرستانهای مختلف تعلیمات دینی و علوم اجتماعی تدریس می کرد وی دردبیرستان قدس درکنار شهید رجایی واستاد جلال الدین فارسی به فعالیت می پرداخت واین همکاری برای چند سال در دبیرستان میرداماد ادامه یافت ازجمله فعالیت های اجتماعی شهید، می توان به همکاری وی با مؤسسه فرهنگی رفاه وهمکاری وهمفکری با شهید مظلوم دکتر بهشتی ودکتر باهنر در سازمان تحقیقات وبرنامه ریزی وزارت آموزش وپرورش اشاره کرد. شهید حسینی مدتی نیز به تدریس علوم اسلامی در سطح دانشگاه پرداخت.

ازدیگر فعالیت های اجتماعی این شهید تشکیل جلسات مذهبی بود که به مدت 8 سال در یکی از این جلسات ، تفسیر قرآن را به عهده داشت .شهید حسینی در طول این سالها با مؤسسه خیریه ولی عصر ، که سرپرستی خانواده های محروم و مستضعف را بر عهده داشت و همچنین صندوق ذخیره جاوید که از نهادهای انقلابی و اسلامی بود از نزدیک همکاری می نمود . پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ، شهید حسینی به عنوان کارشناس ، مسؤول امور دینی و امور تربیتی با اداره کل امور تربیتی وزارت آ؛موزش و پرورش کشور همکاری کرد و پس از آن از طرف حذب جمهوری اسلامی برای نمایندگی اولین دوره مجلس شورای اسلامی در شهرستان نایین کاندید و انتخاب شد .

وی همواره از مجلس به عنوان سنگری برای دفاع از اسلام و خط امام (ره)و ولایت فقیه یاد می کرد و تمامی کوشش خود را در این راه مبذول می نمود .

شهید حسینی شهادت را به عنوان گرانبها ترین پشتوانه انقلاب اسلامی می دانست و از صمیم قلب آرزوی شهادت می کرد و این آرزو را بارها به زبان می آورد و از دوستان می خواست به عنوان دعای خیر که برایش آرزوی شهادت کنند .

به مصداق آیه شریفه ادعونی استجب لکم خداوند دعایش را چه نیکو استجابت کرد و او را به همراهی دیگر همرزمانش به جوار رحمت خویش خواند . پارسایی ،بی اعتنایی به ظواهر مادی ، زندگی بسیار ساده ،زبان شیرین و مطایبه آمیز همگی از این شهید مصاحبی مغتنم برای آشنایان ساخته بود .


غلامحسین مصاحب

غلامحسین مصاحب پدر فرهنگ‌نامه‌نویسی نوین ایران

دکتر غلامحسین مصاحب(1358-1289) در خانواده‌ای فرهنگی، با پیشینه‌ی خدمات فرهنگی و اجتماعی 300 ساله، در شهرستان نایین، در استان اصفهان، به دنیا آمد. برخی از نیاکان او از جمله‌ی بزرگان دانش و ادب بودند و از جمله ملامصاحب که در عصر شاه عباس می‌زیست و شاعری بنام بود و نیای پدری او مرحوم ملامیرزا محمد که از بزرگان علم و دین بود و مقبره‌اش در تخت فولاد اصفهان زیارتگاه است. همین طور مرحوم حاج میرزا غلام‌علی خوشنویس که در خوشنویسی و زبان فارسی و عربی سرآمد عصر خود بود و شعرهای زیادی به زبان عربی و نیز کتاب‌هایی به این زبان دارد که معروف‌ترین آن‌ها الفیه اوست که در آن همه‌ی دستورهای صرف و نحو عربی را در هزار بیت آورده و هم چنین مرحوم عبرت مصاحبی نائینی که در شعر و عرفان مقام بالایی داشته است.

مرحوم دکتر مصاحب تحصیلات خود را در ایران، فرانسه و انگلستان گذراند و موفق به دریافت درجه‌ی دکتری در ریاضیات به سال 1327 از دانشگاه کمبریج شد و رساله‌ی پایان تحصیل وی نیز در جلد ششم مجله‌ی انجمن فلسفه‌ی کمبریج در سال 1950 به چاپ رسید. او دارای هوش و استعداد کم نظیری بود، چنان که در تمام دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه، هرسال دوکلاس را با هم به پایان می‌رساند و در 16 سالگی، دوره‌ی دوم متوسطه را با معدلی بیش از نوزده تمام کرد. در روز جشن سالانه که وی نطقی درباره‌ی اعتماد به نفس ایراد کرد، وزیر معارف وقت نه تنها او را شاگرد اول تهران بلکه شاگرد اول ایران معرفی کرد و وی به اخذ مدال درجه‌ی اول علمی نائل شد.

گرچه رشته‌ی تحصیل و پژوهشی اصلی ایشان، ریاضیات بود، ولی وسعت اطلاعات او در علوم قدیم و جدید کم‌نظیر بود. او زبان‌های فارسی، عربی، فرانسوی و انگلیسی را در حد کمال می‌دانست و با زبان آلمانی هم به اندازه‌ی رفع نیاز و درک کتاب‌های ریاضیات و فیزیک آشنا بود. در علوم معقول و منقول و علوم عربی هم تبحر و تحصیلات عمیق داشت به طوری که از سوی مرجع وقت شیعیان به دریافت درجه‌ی اجتهاد مفتخر گردید.

دکتر مصاحب از سال 1306 به خدمت وزارت معارف درآمد و در مشاغل رئیس کل تعلیمات عالیه، مدیر کل فنی و معاون فنی وزارتخانه انجام وظیفه کرد، ولی هیچ گاه این مشاغل را جدی نگرفت و به دنبال مناصب دنیایی نرفت. در آغاز آن دوران، به مسایل اجتماعی و سیاسی هم گوشه‌ی چشمی داشت و مدتی روزنامه‌ای منتشر کرد، اما به زودی از این کار منصرف شد و یکسره به کارهای علمی پرداخت. هرچند در هنگام اشتغال به امور اداری هم لحظه‌ای از پژوهش و مطالعه غافل نبود.

مصاحب در میان استادان و بزرگان و پژوهشگران مشار بالبنان بود و بعد از فوت وی دانشمندان و استادان دانشگاه، کانون نویسندگان و مجله‌های معتبر و وزین او را استاد علامه، آزاده، دانشمند بی‌نظیر، دانشمند جمیع‌الجهات، پدر ریاضیات جدید در ایران و نظایر این‌‌ها توصیف کردند. در حقیقت می‌‌توان گفت که شخصیت علمی دکتر مصاحب عین خود او، و ذات او عین شخصیت علمی‌اش بود. مردی که در عین تحصیل در رشته‌‌ی ریاضی، در فرهنگ فارسی هم مطالعه‌‌ی جدی داشت و در مدت 69 سال عمر پربرکتش، بر اثر زیادی معلومات و احاطه بر علوم قدیم و جدید و دقت و موشکافی درکار، آثار علمی‌اش ، حتی آن‌ها که مربوط به دوران جوانی اوست ، هنوز کم‌نظیر است.

ایشان نخستین کسی بود که منطق صورت را به معنی جدید، یعنی منطق ریاضی را وارد فضای فکری ایران کرد. آثاری که در مباحث آنالیز ریاضی و تئوری اعداد و منطق صورت دارد، ازجهت جامعیت و حسن تألیف و سهل و ممتنع بودن شاهکار است . اما آن چه که شخصیت مرحوم دکتر مصاحب را ممتاز و مشخص می‌ساختف یکی دقت و وسواس در کار پژوهش بود که حدس و گمان و تخمین و تقریب را در آن راه نمی‌داد. نمونه‌ی بارز این امر کتاب حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر است که جلوه‌های تمرین، روحیه و روش علمی در آن مشهود است.

خدمت او در زمینه‌ی دایره‌المعارف فارسی به‌راستی بزرگ و ستودنی بود. ایشان در این اثر، در زمینه‌ی رسم‌الخط فارسی و ضبط علائم و حروف، صاحب رأی و نظر و ابتکار تازه‌ای بود و روش مخصوصش در وضع لغت‌های جدید علمی و ترجمه‌ی اصطلاحات خارجی مشخص است. ابداع حروف " ایرانیک" در فارسی بدین منظور که به جای حروف " ایتالیک" در متن‌های لاتین قرار گیرد هم از دیگر ابتکارات ایشان است.

در مورد وضع لغت‌های جدید در برابر تعبیرها و اصطلاحات خارجی که به مناسبت احتیاج و لزوم ناگزیر از به کار بردن آن‌ها بود اسلوب خاصی داشت و سال‌ها بود که به اتفاق جمعی از بزرگان و ادب‌دوستان هفته‌ای یک روز ، به طور معمول سه شنبه‌ها، جلسه‌ای داشتند و در آن به بحث در مورد این گونه لغت‌ها می‌پرداختند که از جمله نتیجه‌های آن کتاب فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی است که در سال 1338 به چاپ رسید. نام این مجمع را به شوخی " ضراب‌خانه" گذاشته بودند، و لغت‌هایی را که می‌ساختند، "مضروبات" می‌خواندند.

از جمله کارهای پرفایده‌ی ایشان، بنیان‌گذاری موسسه‌ی ریاضیات در سال 1345 بود که سهم شایانی در بالا بردن سطح آموزش ریاضیات در ایران داشت. هدف او پرورش افرادی بود که بتوانند به شایستگی ریاضیات جدید را در دانشگاه‌ها پیاده کنند. شناساندن تئوری اعداد به جامعه‌ی ریاضی کشور و نگرش کتاب‌‌هایی تازه و با استانداردهای جهانی از جمله کارهای دیگر ایشان است. از این رو، شاید نابجا نباشد از

 ایشان به عنوان پدر ریاضیات جدید ایران یاد شود.

مهم‌ترین ویژگی اخلاقی دکتر مصاحب، نظم و سخت‌گیری ایشان درباره‌ی انجام کارها بود. ایشان همیشه حدود ساعت سه صبح بیدار می شدند و به مطالعه و نوشتن می‌پرداختند و تا ساعت پنج و نیم کار می‌کردند. سپس حمام می‌کردند، لباس می‌پوشیدند و بین ساعت شش تا شش و نیم جلوی دانشسرا بودند. حتی گاهی زودتر از نگهبان‌ها می‌رسیدند و منتظر می‌ماندند تا در باز شود. ساعت 12 به منزل بازمی‌گشتند و پس از خوردن نهار، مدتی استراحت می‌کردند. این پرکاری و مطالعه‌ی فراوان باعث می‌شد که گاهی همسرشان به ایشان بگویند : این کتاب را از جلوی صورتتان کنار ببرید تا من چهره‌ی شما را فراموش نکنم!

میرزا محمد خان وزیر

میرزا محمد خان وزیر وزی متخلص به فروغ فرزند میرزا ابولحسن شریف و نواده میرزا زین العابدین از فامیل های بقایی های نایین می باشد که جدش میرزا زین العابدین سالها منشی مخصوص و مستوفی کریم خان زند بود.

میرزا محمد خان در سال 1147در نایین متولد وپس از مدتی سکونت در این شهر برای به دست آوردن شغلی عازم تهران می شود وبا توجه به حسن خط و توانمندی در نویسند گی  در دستگاه آقا محمد خان قاجار مقامی احراز می کند و در تمامی دوران فتحعلی شاه مقامی شایسته داشته و از جمیع اقران برتر بوده وتا وزیر درباری فتحعلی شاه پیشرفت می نماید و در همین زمان پسر ارشد خود میرزا تقی خان را به وزارت اصفهان منصوب می نماید که در آن رژیم میرزا تقی خان به قتل می رسد.

میرزا محمد خان با آنکه از فضلاوشعرا و نویسنده گان کم نظیر بود ولی به گفته دانشمند و محقق بزرگوار آقای محمد گلبن بی گمان از گمنام ترین ودر نتیجه مظلوم ترین ادیب و شاعر و منشی وفقیه در تاریخ ادبیات ایران استکه این امر علل گوناگون دارد از جمله :

1)حجب و کم رویی او چنانکه از لابلای برخی آثارش مشهود است.

2)نابکاری اقران و رقیبان کم مایه اش که آثارش را می ربودنند و با نام خود عرصه می کردند.

3)حسادت همشغلان و دشمنان او

آقای گلبن یک علت ظاهری هم بهموارد فوق اضافه می کند که ان این است که او در شهر فروغ تخلص می کرده است و چون از خطه اصفهان بوده است برخی از محققان و تذکره نویسان(مثل سید احمد دیوان بیکی شیرازی از او به نام فروغ اصفهانی یاد کرده اند حال که قبل از او سراینده گان دیگری به نام فرغ اصفهانی(حدیقه الشعرا)وجود داشته وهم در عصر او یا مدتی متاخر در زمان او مثل میرزا محمد مهدی معروف به فروغ اصفهانی و فرغ الدین اصفهانی و مخصوصاََ میان شخص اخیر و میرزا محمد خان هردو ار خطه اصفهان بوده اند و اطلاعات صحیح هم در مورد میرزا محمد نایینی یا اصلاََوجود نداشته یا اندک بوده است محققان به اشتباح افتاده و آثار میرزا محمد نایینی را به نام میرزا مهدی اصفهانی به قلم آورده اند.

در کتاب سفینه الانشا که مجموعه ای است از منشات میرزا محمد خان و فرزندش میر اسد اله خان جمع آوری و تنظیم کرده است مختصری در باره میرزا محمد خان گفته شده است.

اما ظاهراَ قدیمی ترین جایی که نام میرزا محمد خان وزیر آمده استدر یکی از منشات قائم مقام که بزرگترین استاد سخن در قرون اخیر می باشد ،وی در تعریف یکی از نویسنده گان می گویید)در ترسل به پایه میرزا محمد نایینی می رسد)در کتاب جامع جعفری تالیف محمد جعفرمحمد حسین نایینی متخلص به طرب و معروف به طرب نایینی که در سال 1353شمسی به همت استاد بزرگوارآقای ایرج افشاردر سلسله انتشارات (انجمن آثار ملی) منتشر شده است.

چندین بار از میرزا محمد نام برده است(میرزا جعفر برادر زاده میرزا محمد خان وزیر میباشدنویسنده تاریخ یزدی بوده)در کتاب تاریخ نایین تالیف مرحوم حسین امامی نیز شرح حال او آمده است. محقق عالیقدرآقای گلبندر مورد کتاب سفینه الانشاءمی گوید :این کتاب بدون تردید یکی از معتبر ترین متون ادبی و سرمشقهای بس عالی ترسل در زبان فارسی استو مشتمل بر اطلاعات گوناگون به خصوص تاریخی که در کمتر جائی ثبتو ضبط شده ولذا از منابع عمده واصیل تاریخ دوره قاجار خواهد بود. این کتاب افزون بر مکتوبات و خطبه ها ومتن چند بهان میان دولت ایران با دوال خارجی و وقایع سلطنت فتحعلی شاه را ومحمد شاه و ناصردین شاه و فرمانهای این دو خطاب با افراد مختلف حاوی چند متن عربی از جمله زیارت نامه حضرت امام رضا (ع) است که از نمونه های بدیع عربنویسی به شمار می رود. کار جمع آوری وتنظیم این کتاب در سال 1266آغاز ودر روزپنجشنبه 12ذیقعده1269 به پایان رسیده واین نسخه در کتابخانه مدرسه عالی سبب لار موجود است و گوییا نسخه ای از آن نیز در کتابخانه حضرت آیت ا... مرعشی در قم موجود است و میرزامحمد وزیر علاوه برنویسندهگی شاعری ادیب و ادیبی شاعری بوده که چندین بیتی از اشعار او آورده می شود:


 

شد زمین از عطر آزاری به از خلد برین              شد هوا از باد نوروزی به از مشک تتار

ابر در کهسار وگل در گلستان گویی که هست       آن یکی چو چشم عاشق وآن دگر چون روی یار

از نوایی بلبل اندر بوستان شد مست گل                        و ز سرود قمری اندر باغ نرگس درخمار


 

فروغ تا سال 1267 هجری قمری زنده بوده است.

منیز معروف است که روزی فتحعلی شاه به میرزا محمد دستور داده که چند فرمان بنویسد وپس از ساعتی مطالبه کرد وزیر که هنوز فرصت نوشتن نکرده بود وقتی به حضور شرفیاب شد قدری دورتر از شاه ایستاد و به خواندن فرامین شروع کرد و پس از خواندن چند فرمان،شاه به فراست دریافت کاغد در دست وزیر سفید است وچون از وزیر نوشته را خواست میرزا محمد مجبور شده که راستی را درمیان نهد و عذر نبودن فرصت را عرض کند.

شاه گفت که اگر مانندی تورا بود هر اینه حکم میکردم که گردنت را بزنند افسوس که در تمام منشیان تو یگانه هستی و عهد کن که دیگر دروغ نگویی

حاج سید سعید طباطبایی

کسانی که به مشهد مقدس مشرف شده اند داخل مسجد گوهرشاد وجنب منبر بسیار زیبایی که به سبک وسیاق منبر مسجد جامع نایین که سازنده هر دو منبر شاه محمود کرمانی ساخته شده است لوحی فلزی مشاهده خواهند کرد که وقف نامه حاج سید سعید طباطبایی نایینی می باشد سالیان قبل به گفته سالخوردگان اصل وقف نامه خطی در همین مکان کنار منبر موجود بوده که اکنون در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.در پیشرفت فکری وروشن بینی رجال نایین همین نکته کافی است که نه تنهاامور سیاسی وعلمی کشور به دست این فرزانگان اداره می شده بلکه تأسیس مراکز آموزشی نیز از دست آورد های حیات رجال نایین می باشد.شهراصفهان با این همه وسعت و آبادانی ومعروفیت باز هم از نظر پیشرفت علمی وتأسیس مدارس جدید به سبک مدارس اروپایی مدیون بزرگ مردی نایینی است که نامش در تاریخ فرهنگ اصفهان جاودانه است .حاج سید سعید طباطبایی نایینی فرزند سید نصرا.. طباطبایی نایینی در سال 1255شمسی در نایین به دنیا آمد واز دوران کودکی چون در خانواده ای فاضل به دنیا آمده بود در کنار پرورش خانوادگی از محضر علمای نایین درک فیض نموده در اوان جوانی با برادرش میرزا جعفر به اصفهان رفت ونزدیک به 53 سال از عمر خود را در اصفهان گذراند وسپس رهسپار مشهد شد وتا آخر عمر یعنی تا سال 1337شمسی در مشهد ساکن بود از نکات مهم علمی وفرهنگی زندگی حاج سیدسعید طباطبایی مسافرت وی به عتبات عالیات ودرک محضر آیت ا...نایینی وکسب فیض علمی وغنای فکری وروحی از ایشان بوده که نتیجه آن تصمیم در ارتقای فکر وفهم ودانش اطفال ایران بود که با الطبع سعادت وسلامت جامعه را درپی خواهد داشت لذا پس از بازگشت به ایران در اصفهان مدرسه گلبهار را تأسیس نمود که اولین مدرسه به سبک مدارس جدید در استان اصفهان می باشد مرحوم طباطبایی در قسمتی از نظام نامه تا سیس مدرسه گلبهار که از دستاورد های علمی و حیاتی ایشان می باشد به طرح دید گاه های بسیار ارزشمندی می پردازد که برای نشان دادن اوج اهمیت آن قسمتی از آن عینا درج می شود .


« اجتماعات بشر برای پایداری و برقراری ناگزیر از روحی است که بدون آن زیست ننماید و بر فرض بقا چون جسد بی روحی باشد که حرارت دهر بلکه تبدیلات عناصر آنها را نیست و نابود سازد ملتی که به فلسفه اجتماعات پی نبرده و معارفش ارتقا نیافته درختی را ماند بی ریشه که خفیف ترین نسیمی آن را از زمین بر کند و شاخه هایش را به اطراف پراکنده سازد مدنیت هر قوم متفرع بر اخلاق افراد است تا زمانی که صفات رذیله و عادات ناپسندیده در افراد ملت نفوذ ننموده و در قلوب ایشان جایگیر نگشته باشد قومیت آنها محفوظ و مستحکم ماند ولی به محض آنکه خصلت های نیکوی آن مدینه به در رود و اهالی آن را وداع گوید طوفان های نفاق و شقاق از افق ذلت آن ملت وزیدن کند آشیان ها خراب و آبادی ها را ویران کند چندی نگذرد که از آن ملت نام و نشان باقی نماند بلی یگانه حافظ مدنیت و ملیت هر قوم معارف ایشان است که می تواند استقلال ملل مختلفه را در سایه رأ یت خود نگهداری کند و با وجود اختلاف عادات و رسوم و مناسبات آنها را نگاهبان باشد پس بزرگترین خدمت به عالم بشریت ، تمدن و وطن خدمت در راه معارف است که بدین وسیله می توان راه مقصود را به دست آورد .»

مرحوم طباطبایی با این شیوه و طرز تفکر اقدام به تأسیس مدرسه گلبهار در اصفهان نمود و در سال 1291 شمسی به مدیریت مرحوم حاج سید ضیاء الدین جناب تأسیس چنان مدرسه ای که به شیوه ی مدارس مدرن اداره می شد گامی مهم به شمار می آید آن هم در روزگاری که جهل و فقر و بی سوادی و عدم امکانات بهداشتی و معیشتی و علمی بیداد می کرد با فقدان کتاب و معلم و از همه مهمتر عدم آگاهی مردم نسبت به ارزش و اهمیت علم و دانش این اقدام قابل تحسین و ستایش می باشد .
دلسوزی و دور اندیشی حاج سید سعید طباطبایی پس از تأسیس مدرسه باعث شد که برای سهولت دسترسی طالبان علم و دانش و کودکان و نوباوگان به وسایل و ادوات تعلیم و تربیت اقدام به تأسیس چاپخانه گلبهار نمود و خود به تألیف کتاب های مهم درسی همت گماشت و در چاپخانه ای که تأسیس کرده بود به چاپ می رساند و در مدرسه ای که تأسیس کرده بود تدریس می کرد .تأسیس مدرسه و چاپخانه گلبهار تنها اقدام فرهنگی مرحوم طباطبایی نبوده است این بزرگ مرد در راه برگزیده خود به حدی شایق وکوشا بود که وسعت وکثرت دانش آموزان باعث افزایش شعباتی بر مدرسه گلبهار شد.ودر اندک زمانی بیش از 3000دانش آموز در مدرسه گلبهار تربیت شدند وعلاوه بر شعبات مدرسه گلبهار مؤسس وبانی واحیاء مدارس ذیل در اصفهان گردید.
1-مدرسه نوریه:سال تأسیس 1287شمسی با مدیریت حاج سید سعید طباطبایی وهمت شیخ ابراهیم دری نزدیک دروازه حسن آباد
2-مدرسه ترقی:سال تأسیس1288شمسی در محل منزل معین الشریعه مقابل درب امامزاده احمد اصفهان
3-مدرسه گلبهار:سال تأسیس1291شمسی به مدیریت مرحوم ضیاءالدین جناب در محله گلبهار که بیان شد
4-مدرسه باقریه:در سال1288شمسی به مدیریت سید هاشم عدنانی احیاء وجزءشعبات گلبهار گردید(مدرسه فوق به همت حاج میرزا باقر مشیرالملک نایینی تأسیس شد)
5-مدرس اناث گلبهار در سال 1294شمسی جهت تعلیم وتربیت دختران وبه مدیریت بی بی خانم جناب تأسیس شد.
6- مدرسه بلدیه در سال 1294 که تحت نظامت میرزا حسن خان بود شعبه گلبهار در محله چهارسوق گردید.
7- مدرسه احمدیه در سال 1296 در محله مسجد شاه با مدیریت حاج سید سعید افتتاح و به نام شعبه گلبهار موسوم وبه فعالیت خود ادامه داد.
8-مدرسه شهشهانی در سال 1296در نزدیکی محله شهشهان با مدیریت آمیرزا عباس نحوی جزء شعبات گلبهار گردید.
این فقط فهرست مدارس اصفهان بود که به دست حاج سید سعید طباطبایی تأسیس شده است از دیگر اقدامات ارزشمند ایشان تأسیس اکابر مجانی است که تحت حمایت شرکت علمیه گلبهار تأسیس گردیده است .گذشته از مراکز آموزشی مرحوم طباطبایی قرائت خانه ای با همت مرحوم جناب در سال 1293 به صورت مجانی تأسیس کرد همچنین چاپخانه گلبهار بسیاری از کتاب های ارزشمند علمی را به صورت سنگی چاپ کرده است.ایشان پس از مهاجرت به مشهد نیز در کنار آستان مقدس امام رضا(ع)کتابخانه مسجدگوهرشاد را تأسیس کرد ومجموعه نفیس کتابخانه شخصی خودرا که بالغ بر5000جلد کتاب خطی وچاپی بود بر آن وقف کرد تاعلاقه مندان علم ودانش از آن بهره مند شوند .حاج سید سعید طباطبایی پس از عمری تلاش در راه نشر معارف در سن 72 سالگی در دیماه 1337شمسی وفات یافت.ودر پایین کتابخانه مسجد گوهرشاد به خاک سپرده شد.اگر از مراتب وطن دوستی وفضیلت وخیرخواهی حاج سیدسعید طباطبایی گفته شد شگفت نیست چراکه پرورش یافته دامان مادری خیرخواه ودور اندیش ودلسوز بود.ونمونه اثر خیر این بانوی فرزانه آب انباری است که در فاصله بین دروازه چهل دختران ودروازه پنجاهه جنب مجتمع مسکونی ثامن الحجج به نام این بانوی نیکوکار (آب انبار سلطان)بنا نهاده شده است.
مأخذ:این مقاله در مورد تأسیس مدارس مقاله آقای محمود حسن نژاد مدیر موزه آموزش وپرورش اصفهان مندرج در مجله پیام فرهنگستان سال هفتم پیش شماره 23تابستان 1389 می باشد.


برگرفته از روزنامه اصفهان امروز ویژه نایین

رسول زمانی نایینی

 

جلال بقایی نایینی

استاد جلال بقایی نایینی فرزند شادروان مصطفی بقایی در سال 1287 در نایین متولد شد وهمان جا در مکاتب قدیمی به تحصیل پرداخت ومقدمات عربی وفرانسه را در کنار دروس مکتبی ونزد افراد آشنا ومطلع آموخت وسپس به مطالعات پی گیر در تاریخ ومتون ادبی فارسی پرداخت اما به قول خود او مطالعه اش در دیوان شعرا بسیار کم بود واین روی عقیده خاصی است که داشته ودارد وبر خلاف نظامی عروضی که معتقد است شاعر باید بیست هزار بیت از اشعار شعرای سَلف را حفظ کند تا به مضامین وآهنگ وانسجام وترکیبات بدیع وصحیح آشنا شود ،این تلاش را مثمر ثمری نمی داند ومی گوید اگر چنین کند ،مقادیر زیادی از مضامین دیگران در ذهن شاعر جای گیر می شود واگر هم عیناً تکرار نشود ،به صورت دیگری منعکس می گردد.بنابراین بقایی اگر شعری گفته است،روی ذوق فطری وارثی خود گفته وسخنش ماخوذ و متاثر یا برداشته ومنتحل از دیگران نیست .



از لحاظ طبع وذوق شعری هم او نسب از بزرگان ادب نایین می برد بقایی شاعر بالفطره است وبه همین جهت است که بافت شعر او و مضامین وترکیبات وتعبیرات آن نشان دهنده استقلال طبع این سراینده نامدار است وضمن اینکه در قالب شعر کهن سخن می گوید کمتر وجه تشابهی میان سخنان او ودیگران توان جست وبه عبارت دیگر جز از طبع وقاد وخاطر نقاد خود از هیچ کس الهامی نگرفته است .
بقایی غزلیاتی در جوانی به سبک هندی وبا کمال استادی ورقت ودقت معنی سروده است ،اما تبحر ویژه اش در سرودن قطعات وبالاخص قطعات انتقادی است که آنرا دشوارترین نوع شعر می داند ودر این قالب طنز های اجتماعی بسیار قوی ودلپذیر سروده است ،او در شیوه مستقل ومختار خود استاد واز نوادر زمانه است .
استاد بقایی جز والایی کم نظیر فضیلت شاعری دارای سجایای اخلاقی ،وارستگی ،سخاوت وانواع بزرگواری ها است وبه حق می توان گفت :انسانی است قابل اعتماد وشاعری هست درخور ستایش ودوستی است مهربان ،گرانقدر وفاضل.
در پایان سخن درباره این عزیز همان گوییم که آذر بیگدلی درباره مشتاق اصفهانی گوید :شادم که به استادیش استاد ندیدم. شایان ذکر است استاد بقایی در تاریخ 31/2/1376 درگذشت و اینک مزار او در بهشت کبری واقع می باشد.
گزیده ای از اشعار مرحوم جلال بقایی نایینی:

درِ بسته

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
بمساجد ومعابد همه اعتکاف جستن زملاهی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن زوجود بی نیازش طلب نیاز کردن
پی طاعت وزیارت به نجف مقیم گشتن بمضاجع ومراقد سفر دراز کردن
بحضور قلب ذکر خفی وجلی گرفتن
طلب گشایش کار زکار ساز کردن
بمبانی طریقت به خلوص راه جستن بمبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
بخدا قسم کسی را ثمر آنقدر نبخشد
که برروی مستمندی در بسته باز کردن